ابنمکی ابوحفص عمر بن خلف صقلیابن مَکّی، ابوحفص عمر بن خلف بن مکی صِقِلّی (د ۵۰۱ق/ ۱۱۰۸م)، لغوی، نحوی، فقیه ، خطیب و شاعر بود. ۱ - نسبدر بعضی منابع نسبتهای حمیری، مازری و قرطبی نیز به دنبال نام وی آمده است. [۱]
ابن دحیه، عمر، المطرب، ج۱، ص۸۹، به کوشش طه حسین، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۲ - محل زندگیوی نیمی از عمر خود را در صقلیه (سیسیل) گذرانید و در سالهای آخر اقامتش در آنجا به قضا اشتغال داشت. به هنگام سقوط صقلیه به دست نورمانها، همزمان با ابن جراس (حواس) آخرین امیر مسلمان صقلیه، آنجا را به قصد تونس ترک کرد. [۲]
ابن خلدون، العبر، ج۴، ص۴۵۰.
[۳]
مدنی، احمد توفیق، المسلمون فی جزیرة صقلیة و جنوب ایطالیا، ج۱، ص۲۱۴، الجزایر، ۱۳۶۵ق.
۳ - منصب دولتیابن مکی در تونس علاوه بر سمت قضا منصب خطابت را نیز برعهده گرفت. [۴]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر (قسم شعراء المغرب)، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمد مرزوقی و دیگران، تونس، ۱۹۶۶م.
[۵]
قفطی، علی، انباء الرواة، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
قبول این سمنت از طرف وی احتمالاً در حدود ۴۶۰ق بوده است. [۶]
ابن خلدون، العبر، ج۴، ص۴۵۰.
[۷]
مطر، عبدالعزیز، مقدمه بر تثقیف اللسان، ج۱، ص۸، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۴ - اساتیداز اشارات خود او برمیآید که از محضر استادانی چون ابن البرّ تمیمی لغوی مشهور، ابن رشیق قیروانی صاحب العمدة و ع بدالحق بن محمد بن هارون سهمی فقیه مشهور صقلیه بهره برده است. [۸]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص۴۷، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۹]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص۶۶، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۱۰]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص۲۰۴، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۱۱]
مطر، عبدالعزیز، مقدمه بر تثقیف اللسان، ج۱، ص۸ -۱۰، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
صفدی [۱۲]
صفدی، خلیل، تصحیح النصحیف و تحریر التحریف، ج۱، ص ۴۱، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
به اختصار از او با عناوین محدث، فقیه، لغوی و نحوی یاد کرده است. ۵ - خطیبی تواناابن مکی خطیب توانایی بوده است. گویند در تمام مدتی که در تونس خطیب جمعه بوده، هر هفته یک خطبه تازه، از خود انشاء میکرده است. [۱۳]
قفطی، علی، انباء الرواة، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۴]
فیروزآبادی، محمد، البلغه فی تاریخ ائمة اللغة، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۶ - مهارت در فن خطابهمهارت وی در فن خطابه مورد ستایش بسیار قرار گرفته و خطبههای او را هم طراز خطبههای ابن نباته و حتی برتر از آنها دانستهاند. [۱۵]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر (قسم شعراء المغرب)، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمد مرزوقی و دیگران، تونس، ۱۹۶۶م.
[۱۶]
قفطی، علی، انباء الرواة، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۷ - ذوق شعریوی شعر نیز میسرود. در کتاب الدرة الخطیرة ابن قطاع ، دانشمند همروزگارش که جنگی از اشعار سرایندگان بن ام صقلیه آن روزگار است، قطعاتی از اشعار او نقل شده است. عمادالدین کاتب نیز ۲۸ بیت از اشعار او را که بیشتر در مضامین پند اخلاقی است و شیوه موعظه دارد، نقل کرده است. [۱۷]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر (قسم شعراء المغرب)، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۹، به کوشش محمد مرزوقی و دیگران، تونس، ۱۹۶۶م.
۸ - آثار و تألیفات۸.۱ - تثقیف اللسان و تلقیح الجنانتنها اثری که از وی بر جای مانده، کتاب تثقیف اللسان و تلقیح الجنان در لغت است که آن را پیش از مهاجرت به تونس تألیف کرده و مشتمل بر ۵۰ باب است و در آن به موضوعاتی چون تصحیف، تبدیل و غیره پرداخته است. ۸.۱.۱ - انگیزه نگارشمؤلف در مقدمه کتاب [۱۸]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص ۴۱-۴۲، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
انگیزه نگارش آن را شیوع فساد در زبان عربی و رواج یافتن غلطهای فراوان در میان خاص و عام عنوان کرده که احتمالاً تأثیرات لهجه مغربی را در زبان محاوره ساکنان صقلیه منظور نظر داشته است. وی در پایان مقدمه [۱۹]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص ۴۷، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
متذکر شده است که پس از اتمام کتاب آن را بر استادش ابن البر تمیمی عرضه داشته و آنچه را که مورد پسند استاد بوده، باقی گذاشته و بقیه را فرونهاده است. ۸.۱.۲ - محتوای کتابابن مکی ۳ بخش از کتاب را به غلطهای قرّاء، محدثان و فقیهان [۲۰]
ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، ج۱، ص ۲۴۲-۲۶۷، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
و بخش دیگری را به شرح و قواعد نگارش با عنوان «باب من الهجاء» اختصاص داده که شبیه فصلی است که ابن قتیبه در ادب الکاتب با عنوان «تقویم الید» آورده است. این کتاب که بهترین گواه برای اثبات استقلال مکتب لغوی صقلیه است، [۲۱]
عباس، احسان، العرب فی صقلیة، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۱، بیروت، ۱۹۷۵م.
سالها راهگشای لغویان و مورد استناد دانشمندان بوده است. [۲۲]
خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، به کوشش عبدالمنعم خفاجی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۲۳]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۳، ص۳۸، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۲۴]
سراج، محمد، الحلل السندسیّة، ج۱، ص۲۵۷، به کوشش محمد الحبیب الهیلة، تونس، الشرکة التونسیة.
[۲۵]
سراج، محمد، الحلل السندسیّة، ج۱، ص۲۸۶، به کوشش محمد الحبیب الهیلة، تونس، الشرکة التونسیة.
[۲۶]
سراج، محمد، الحلل السندسیّة، ج۱، ص۴۱۰، به کوشش محمد الحبیب الهیلة، تونس، الشرکة التونسیة.
قفطی [۲۷]
قفطی، علی، انباء الرواة، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و فیروزآبادی [۲۸]
فیروزآبادی، محمد، البلغه فی تاریخ ائمة اللغة، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
کتاب تثقیف اللسان را گویای کثرت دانش، حافظه قوی و وسعت اطلاعات لغوی مؤلف دانستهاند. ۸.۱.۳ - چاپ کتاباین کتاب نخستین بار در ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م در قاهره به کوشش عبدالعزیز مطر و بار دیگر در ۱۹۶۷م در همان شهر توسط همو همراه لحن العامة زبیدی و تقویم اللسان ابن جوزی به چاپ رسیده است. ۹ - فهرست منابع(۱) ابن خلدون، العبر. (۲) ابن دحیه، عمر، المطرب، به کوشش طه حسین، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م. (۳) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق. (۴) ابن مکی، عمر، تثقیف اللسان و تلقیح الجنان، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م. (۵) خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، به کوشش عبدالمنعم خفاجی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۶) سراج، محمد، الحلل السندسیّة، به کوشش محمد الحبیب الهیلة، تونس، الشرکة التونسیة. (۷) صفدی، خلیل، تصحیح النصحیف و تحریر التحریف، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۸) عباس، احسان، العرب فی صقلیة، بیروت، ۱۹۷۵م. (۹) عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر (قسم شعراء المغرب)، به کوشش محمد مرزوقی و دیگران، تونس، ۱۹۶۶م. (۱۰) فیروزآبادی، محمد، البلغه فی تاریخ ائمة اللغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. (۱۱) قفطی، علی، انباء الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۱۲) مدنی، احمد توفیق، المسلمون فی جزیرة صقلیة و جنوب ایطالیا، الجزایر، ۱۳۶۵ق. (۱۳) مطر، عبدالعزیز، مقدمه بر تثقیف اللسان به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنمکی»،ج۴، ص۱۸۰۷. |